خبرگزاری حوزه | با مختصاتی که شیوع ویروس کرونا رقم زده، در شرایطی قرار گرفته ایم که از سر اجبار و الزام هم که شده، در معرض حداکثری رسانه قرار گرفته ایم و زندگی را در کنار گوشی و تلویزیون و خانواده سپری می نماییم.
کودکان پای درس های شبکه پویا، نوجوانان پای بازی های استراتژیک و آنلاین، جوانان هم بعضا پای درس و استرس کنکور و بعضا پای سریال های جنگی و عاشقانه و اکشن فیلیمو و آوانما و تلویزیون و تعداد قابل توجهی نیز پای روابط اجتماعی دوستانه عمیق تر از گذشته، روزگار کرونایی را از سر می گذرانند.
تکلیف بزرگترها نیز با دورکاری های دیجیتال و الکترونیکی و البته سریال های رسانه مشخص شده و فصل مشترک همه ما، زندگی دیجیتال در سایه کرونا و رعایت بهداشت می باشد.
آنچه که الوین تافلر در کتاب موج سوم (۴۰سال پیش) بعنوان تأملات آینده پژوهانه نگاشته و از کلبه الکترونیک بعنوان سبک زندگی آینده بشر سخن گفته، با شرایط فعلی و ظهور نسل جدید فناوری های دیجیتال و البته شرایط بهداشتی زیستی حاکم بر دنیا در حال رقم خوردن است.
چه خواهد شد؟
آنچه که محل تأمل جدی است، مدیریت سیستم اقتصادی و آموزشی و سیاسی دنیاست که طرح دولت های الکترونیک و شهر دیجیتال و شهروندهوشمند در این راستا بطور جدی و فراگیر در حال پیگیری در سطح بین المللی است.
دغدغه جدی در هوشمند و دیجیتالی شدن شهرها و کشورها، فردیت بیش ازحد و اتمیزه شدن افراطی زندگی است که به تعبیر فردیناندتونیس، اراده های ارگانیک و گمین شافت ها (اجتماع و روابط میان فردی و احساسات دوسویه) کاهش یافته و اراده های سنجیده و گزل شافت ها (جامعه و روابط منفعت محور و حسابگرانه) افزایش صعودی تری نسبت به امروزمان خواهند یافت.
آنچه که رخ خواهد داد، همان مرگ سوژه (انسان هوشمند) این بار زیرچرخ های شهرهای هوشمندی است که از طریق مناسبات جدید بین المللی خواهد بود. سوژه هایی که بدلیل تفرد و سرگرمی و مصرف بالای رسانه ای، به مرگ ملایم در سطح خلاقیت و ارتباطات و حیات جمعی خواهد رسید.
دیوید رایزمن که سه نوع شخصیت سنت راهبر(تابع قواعد سنتی)، درون راهبر(عقل محور و فعال) و دگرراهبر (تحت تأثیر نیروهای بیرونی) را از هم تفکیک نمود، انسان دوره دگرراهبر را توده منفعل و تاثیرپذیر می داند که وسایل ارتباط جمعی بطور دائم بر روی او اثر می گذارند تا وادارش کنند با جماعت همرنگ شود.
این همرنگی جماعت نتیجه مارپیچ سکوتی است که بدلیل نیاز و مصرف حداکثری رسانه و اعتمادحداکثری حاصل از آن و در نتیجه کنش انفعالی (سکوت) شهروندان رخ خواهد داد.
چه باید کرد؟
اگر بخواهیم سراشیبی هوشمند شدن دنیا را کنترل کنیم و متناسب با فرهنگ خودی، از ابزار و سیستم های دیجیتال بهره حداکثری ببریم بایستی مرزهای مجازی خود را در سطح راهبردی پررنگ کنیم و مغز دیجیتال خود را با راه اندازی شبکه ملی اطلاعات تحقق ببخشیم.
در مرحله عملیاتی بایستی به فکر تقویت سوژه ها باشیم و تفکرانتقادی و خلاق را بعنوان عامل احیای سوژه ها آموزش داده و حمایت نماییم.
سواد رسانه ای را بعنوان سپردفاعی عاملیت و تربیت انسان های درون راهبر در مقابل ساختارهای نامهربان و ناکارآمد را فعال و فراگیر کرده و یاغی گری (انتقادی بودن و مهارت تحلیل گری) در دنیای مجازی را رشد و تکثیر نماییم.
خودآگاهی معنوی جامعه و اندیشه بازگشت به سمت مبدأ هستی"خدا" و معاداندیشی را در سطح آموزشی و رسانه ای بعنوان یک رسالت جدی، عملیاتی و پیگیری نماییم.
گام های مذکور می توانند بعنوان یک آفند درسطح راهبردی و همچنین پدافند غیرعامل در سطح عملیاتی عمل نموده و زمینه ساز یک جامعه دینی و تمدن نوین اسلامی نیز واقع شوند.
علیرضا محمدلو، کارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی